صفحه 232
مسئله 1564- نيابت در حجّ نظير نيابت در بقيۀ
عبادات جايز است و لازم نيست نايب بالغ و عاقل و رشيد باشد و اگر كسى كه آنها را
نايب كرده است (منوب عنه) اطمينان داشته باشد كه عمل را بهجا مىآورند و بعداً هم
اطمينان پيدا كند كه عمل را به طور صحيح بهجا آوردهاند نيابت آنها صحيح است و
همچنين لازم نيست ذمّۀ نايب در سال نيابت مشغول به حجّ واجب نباشد و اگر نايب حجّ
واجب خودش به ذمّهاش باشد مىتواند نايب شود و حجّ او صحيح است گرچه گناه كرده است.
مسئله 1565- نايب بايد شيعه و مورد اطمينان
باشد و كسى كه شيعه نيست، نمىتوان در عبادات او را نايب كرد و همچنين كسى كه
نمىدانيم عمل را بهجا مىآورد يا نه، نمىتوان او را نايب قرار داد، ولى اگر
اطمينان داشته باشيم كه عمل را بهجا مىآورد، در صورتى كه آشنايى با مسائل حجّ
داشته باشد، نيابت او صحيح است.
مسئله 1566- نايب شدن مرد از زن، يا زن از
مرد، نظير بقيۀ عبادات اشكال ندارد، ولى نايب در اعمال بايد به وظيفۀ خود عمل كند.
مسئله 1567- نيابت از جانب شخص زنده در حجّ
مستحبّى اشكال ندارد، گرچه خود او حجّ را بهجا مىآورد، و همچنين در حجّ واجب در
صورتى كه خودش معذور از مباشرت عمل باشد.
مسئله 1568- كسى كه در ترك محرّمات حجّ يا در
بهجا آوردن اعمال حجّ به طور متعارف معذور است، نظير اينكه بايد زير سايه برود يا
در طواف و رمى نايب بگيرد يا به ناچار بايد بعد از نيمهشب از مشعر به منى رود،
مىتواند نايب شود و حجّى كه مطابق وظيفۀ خود بهجا مىآورد، كافى از حجّ منوب عنه
(كسى كه او را نايب كرده است) مىباشد.
مسئله 1569- اگر كسى بعد از احرام بميرد، حجّش صحيح است؛
همچنين اگر نايب بعد از احرام بميرد، از حجّ منوب عنه كفايت مىكند و تمام اجرت را
هم مستحق مىشود.
مسئله 1570- كسى كه اجير شده حجّ تمتع بهجا آورد،
مىتواند در ضمن اعمال حجّ يا بعد از آن براى طواف يا ذبح يا رمى جمره و مانند
اينها بلكه براى عمرۀ مفرده اجير ديگرى شود، چنانکه مىتواند براى خود طواف و عمرۀ
مفرده بهجا آورد.
مسئله 1571- در حجّ نيابتى لازم نيست از بلد
نايب بگيرند و همين مقدار كه از ميقات كسى را نايب كنند كفايت مىكند؛ چنانکه اگر
كسى را از بلد نايب كنند، لازم نيست از شهر منوب عنه حركت كند.
صفحه 233
مسئله 1572- بهجا آوردن حجّ واجب براى دو
نفر يا بيشتر جايز نيست، ولى بهجا آوردن عمرۀ مفرده يا طواف استحبابى، بلكه حجّ
استحبابى به نيابت چند نفر مانعى ندارد.
مسئله 1573- اگر كسى در عمرۀ مفرده يا حجّ
مستحبّى براى خود محرم شود، گرچه نمىتواند ديگرى را در احرام خود شريك كند يا از
نيّت خود عدول كند، ولى اعمال ديگر نظير طواف را مىتواند براى خود و به نيابت از
ديگرى بهجا آورد، همچنين مىتواند بعد از اتمام، ثواب آن عمره يا حجّ را گرچه
واجب باشد به ديگرى چه زنده و چه مرده هديه كند.
مسئله 1574- كسى كه نايب بوده و عمرۀ تمتع را
انجام داده و بعد ناچار شده است كه به وطن برگردد، مىتواند بقيۀ اعمال را به
ديگرى واگذار نمايد؛ ولى استحقاق اجرتى را كه گرفته است ندارد، گرچه منوب عنه برئ
الذّمّه مىشود، و بايد با كسى كه او را اجير كرده است تصالح كنند، ولى اگر بعد از
وقوف به عرفات ناچار شده است كه به وطن بازگردد، مىتواند در بقيۀ اعمال نايب
بگيرد و علاوه بر اينكه منوب عنه برئ الذّمّه مىشود، استحقاق كلّيۀ اجرت را هم
دارد.
مسئله 1575- هرگاه شخصى را براى عمرۀ مفرده
يا حجّ واجب يا مستحب اجير كنند و اجير، عمره يا حجّ خود را به جماع فاسد كند،
گرچه واجب است حجّ يا عمره را به آخر برساند و كفّاره نيز بايد بدهد، ولى اين حجّ
يا عمره براى منوب عنه كفايت نمىكند و نايب استحقاق اجرت ندارد، مگر اينكه كسى كه
او را اجير كرده است راضى شود كه در سالهاى بعد آن حجّ يا عمره را بهجا آورد.
مسئله 1576- كسى كه حجّ واجب بر عهدهاش
مىباشد، وقت مرگ واجب است وصيّت به آن كند و ورثه بايد حجّ او را از اصل تركه ادا
كنند گرچه وصيّت به حجّ نكرده باشد، ولى اگر ميّت وصيّت به ثلث كرده باشد، ورثه
مىتوانند حجّ را از ثلث ادا كند.
مسئله 1577- كسى كه بميرد و حجّ واجب و واجبات
مالى ديگر نظير خمس و زكات بر ذِمّۀ او باشد و تركۀ او كفايت از همۀ آنها نكند،
اداى حجّ بر آنها مقدّم است، مگر اينكه خمس يا زكات در اصل مال باشد كه در اين
صورت اداى خمس و زكات مقدّم است، همچنانکه بر قرض نيز مقدّم است.
مسئله 1578- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر
ذِمّۀ او بوده است، ورثه پيش از اداى حجّ نمىتوانند در اموال ميّت تصرّف كنند و
همچنين است هر واجب مالى نظير خمس و زكات و قرض، ولى اگر وصىّ ميّت يا قيّم او
واجب مالى را از اصل مال بيرون كند، ورثه مىتوانند در اموال ميّت تصرّف كنند.
صفحه 234
مسئله 1579- كسى كه فوت كرده و حجّ واجب بر
ذِمّۀ اوست و مال او به مقدار هزينۀ حجّ نيست، بر ورثه واجب نيست كه حجّ او را ادا
كنند، گرچه سزاوار است ميّت را برئ الذّمّه كنند.
مسئله 1580- بر ورثه واجب نيست از بلد، نايب
بگيرند و از ميقات، كفايت مىكند، حتّى اگر عقيدۀ ميّت اجتهاداً يا تقليداً حجّ
بلدى باشد، اگرچه سزاوار است از وطن نايب گرفته شود، ولى اجرت بيشتر از ميقات از
وارث صغير برداشته نمىشود، ولى اگر ميّت وصيّت به حجّ بلدى نموده باشد، واجب است
از بلد نايب گرفته شود و مازاد بر اجرت حجّ ميقاتى از ثلث برداشته مىشود.
مسئله 1581- كسى كه بميرد و حجّ واجب بر ذِمّۀ
او باشد، بر ورثه واجب است در همان سال نايب بگيرند، گرچه بيشتر از مقدار معمول
باشد و گرچه در بين ورثه، صغير نيز باشد.
مسئله 1582- اگر كسى حجّ واجب ميّت را
تبرّعاً بهجا آورد، بر ورثه واجب نيست براى او نايب بگيرند و مقدار هزينۀ حجّ به
ورثه مىرسد.
مسئله 1583- هرگاه ميّت وصيّت به حجّ بلدى
كرده باشد، ولى وارث كسى را از ميقات اجير نمايد، گرچه گناه كرده است، ولى ميّت برئالذّمّه مىشود.
مسئله 1584- اگر ميّتى كه حجّ واجب بر ذِمّۀ
اوست، نزد شخصى مالى داشته باشد و او بداند كه ورثه حجّ ميّت را بهجا نمىآورند،
او بايد بهواسطۀ آن مال، حجّ ميّت را بهجا آورد و فرقى نيست بين آنكه نايب بگيرد
يا خودش حجّ را بهجا آورد.
مسئله 1585- اگر ميّت براى حجّ واجب اجرت تعيين كرده باشد،
نظير اينكه بگويد مغازهام را صرف حجّ واجب كنيد، ورثه بايد حجّ او را ادا كنند و
در صورت كمبود هزينه از اصل مال بردارند و در صورت زياد بودن از حجّ متعارف، زيادى
به ورثه مىرسد و اگر ورّاث بدانند در آن مال خمس و زكات هست، بايد اوّل خمس و
زكات آن را بپردازند و بقيه را صرف حجّ كنند.
مسئله 1586- اگر ميّت شخص بخصوصى را براى بهجا
آوردن حجّ تعيين كرده است، عمل به وصيّت لازم است، ولى اگر آن شخص قبول نكرد يا
بيشتر از مقدار متعارف اجرت خواست، ورثه مىتوانند ديگرى را اجير كنند.